معنی ختم اسماء اربعه
حل جدول
هر که 70 روز هر شبانه روز 15484 بار این اسما را «الاول، الآخر، الظاهر، الباطن» را بخواند، اسراری بر او ظاهر و کشف گردیده و بینا و توانا شود.
ختم تسبیحات اربعه
گفتن «سُبْحانَ الله وَالحَمْدُ لله وَلا اِلهَ اِلاَّ الله وَالله اَکبَرُ» بعد از هر نماز ۳۰ مرتبه برای نورانیت قلب مفید و موثر است.
فرهنگ فارسی هوشیار
چهارگانه چهار اربع چهار، چهار مرد، چهارگانه. یا آبا ء اربعه. یا اخط اربعه.
فرهنگ عمید
چهارگانه: عناصر اربعه،
لغت نامه دهخدا
اسماء. [اَ] (اِخ) بنت شَکَل. صحابیه است.
اسماء. [اَ] (اِخ) بنت مخربه. صحابیه است.
اسماء. [اَ] (اِخ) ابن ربان (؟) صحابی است. (از قاموس الاعلام ترکی).
اسماء. [اَ] (اِخ) از عرایس عربست:
آذنتنا ببینها اسماء
رب ثاو یمل منه الثواء.
(از معلّقه ٔ حارث بن حِلِّزه).
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 6 ص 120).
و رجوع به فهرست الموشح شود.
اسماء. [اَ] (اِخ) ذات النطاقین. رجوع باسماء بنت ابی بکر و ذات النطاقین شود.
اسماء. [اَ] (اِخ) بنت خمارویه. رجوع به قطرالندی و اعلام زرکلی ج 1 ص 102 شود.
اسماء. [اَ] (اِخ) نام زوجه ٔ ابومسلم خراسانی. (احوال و اشعار رودکی تألیف نفیسی ج 1 ص 287).
اسماء. [اَ] (اِخ) نام بنت موسی الکاظم (ع) است. (تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 457).
اسماء. [اَ] (اِخ) ابن عمید. جعفربن سلمان و سعیدبن عامر از وی راجع به عمربن عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیره عمربن عبدالعزیز چ مصر 1331هَ. ق. ص 73 و 117). و ظاهراً کنیه ٔوی ابوالفضل بوده است. رجوع بابوالفضل اسماء شود.
اسماء. [اَ] (اِخ) بنت عمروبن عدی بن یاسربن سوادبن غنم بن کعب الانصاریه السلمیه، مکناه بام ّمنیع.مادر معاذبن جبل است. رجوع به الاصابه ج 8 ص 8 شود.
فرهنگ معین
اربع، چهار، چهار مرد، چهارگانه. [خوانش: (اَ بَ عَ) [ع. اربعه] (اِ.)]
معادل ابجد
1420